توی یکی از خیابونای شلوغ یه خانم گدایی با یه بچه همیشه نزدیک یکی از کافه ها هستند.
دیشب برای پیاده روی رفته بودم بیرون.اون بچه رو دیدم که دم در کافه ایستاده بود.همون موقع یه دختر جوون با یه سینی تو دستش که توش پر از خوراکی های داغ بود از در کافه بیرون اومد.
نگاه بچه رو دنبال کردم.نگاهش به سینی میخ شده بود....
نتونستم خودمو کنترل کنم.چشمام خیس شد.از همونجا در بست گرفتم تا خونه....
نگفتم که چشمات خیس بشه.نگاه قشنگت رو عوض کن.
بذار همه توش جا بشن.حتی اون بچه گدا...
از بانو ارتمیز(یکی از خوانندگان این وبلاگ)
واژهٔ «معماری» در عربی از ریشهٔ «عمر» به معنای عمران، آبادی و آبادانی است و واژه «معمار»، یعنی بسیار آباد کننده. در فارسی برابرهایی گوناگونی برای آن آمدهاست مانند: «والادگر»، «راز»، «رازیگر»، «زاویل»، «دزار»، «بانی کار» و «مهراز». مهراز، واژهای است که مشتق از «مه» + «راز» و مه برابر مهتر و بزرگ بنایان است. بنابراین از دو بخش «مه»، بهمعنای بزرگ و «راز» بهمعنای سازنده درست شدهاست. این واژه برابر مهندس معمار به تعبیر امروزی است. در لاتین نیز واژه "architect" از دو بخش archi به معنای سر، سرپرست و رئیس و tecton به معنای سازنده درست شده که کاملاً همتراز با واژه مهراز میباشد. مفهوم دقیق واژه معماری ریشه در واژه یونانی archi-tecture به معنای ساختن ویژه دارد، ساختنی که هدایت شده و همراه با آرخه باشد. آرخه(arkhe)از فعل آرخین(arkhin) به معنای هدایت کردن و اداره کردن است.
منبع:ویکیپدیا